در یک کلاس خالی در گوشه ی بیابان یک دختر سه ساله...
طهورا99
چهارشنبه 21 دی ، 19:28
ای سر تو كه ای؟ كه بی صدا آمده ای
بسیار به چشمم اشنا آمده ای
آرام به صورتت كشیدم دستی
با این همه زخم ازكجا آمده ای؟
بسیار به چشمم اشنا آمده ای
آرام به صورتت كشیدم دستی
با این همه زخم ازكجا آمده ای؟
ادامه
چهارشنبه 23 آذر ، 02:45
طلوع فجر وشمس را گه سحر ندیده كس
بر لب شمس نیمه شب لب قمر ندیده كس
به دامن مهر پدر سه ساله دیده هر كسی
به دامن سه ساله ای سر پدر ندیده كس
بر لب شمس نیمه شب لب قمر ندیده كس
به دامن مهر پدر سه ساله دیده هر كسی
به دامن سه ساله ای سر پدر ندیده كس
ادامه
چهارشنبه 16 آذر ، 22:23
بابا دو بخش دارد
یک بخش روی نیزه
یک بخش توی صحرا
اصغر دو بخش
اما صدا ندارد
یک بخش روی نیزه
یک بخش توی صحرا
اصغر دو بخش
اما صدا ندارد
ادامه
چهارشنبه 16 آذر ، 02:03
بی بی فاطمه بنت الحسین كه لقب مباركشون رقیّه بوده أشبه النّساء خلقاً و خُلقاً و منطقاً به صدّیقه طاهره حضرت زهرا بودن!
یعنی مثل مادر إنسیّة الحوراء هستن!
سه سالشه و در اوج زیبائی و ظرافت!
پوست صورت دختر خیلی لطیفه!
ائمه فرمودن: دختر ریحانه هست! مبادا بهش سیلی بزنید!
إمام صادق (ع) به سكونی یارشون فرمودن: سكونی پس اگر اسم دخترت را فاطمه گذاشتی دشنامش نده! لعنش نكن! نزنش!- خصوصا نزنی تو صورتش!!!!!!!!!!!!!!!
وای از دل زینب وقتی بی بی رقیه را غسل میداد!
از روی مبارك بی بی تا موی سر رفت كنار!
رد دست بی شرفترین افراد روزگار زجر لعین را دید!
بدن مطهّر بی بی رقیّه را نیمه شب از زیر پیراهن- مثل مادرشون حضرت زهرا سلام الله علیها بی بی زینب غسل داد!
به هر جای بدن رقیه دست زینب رسید آه از دل زینب بلند شد!
از شدت ضربه ها و كبودی ها و ورمها!
یعنی مثل مادر إنسیّة الحوراء هستن!
سه سالشه و در اوج زیبائی و ظرافت!
پوست صورت دختر خیلی لطیفه!
ائمه فرمودن: دختر ریحانه هست! مبادا بهش سیلی بزنید!
إمام صادق (ع) به سكونی یارشون فرمودن: سكونی پس اگر اسم دخترت را فاطمه گذاشتی دشنامش نده! لعنش نكن! نزنش!- خصوصا نزنی تو صورتش!!!!!!!!!!!!!!!
وای از دل زینب وقتی بی بی رقیه را غسل میداد!
از روی مبارك بی بی تا موی سر رفت كنار!
رد دست بی شرفترین افراد روزگار زجر لعین را دید!
بدن مطهّر بی بی رقیّه را نیمه شب از زیر پیراهن- مثل مادرشون حضرت زهرا سلام الله علیها بی بی زینب غسل داد!
به هر جای بدن رقیه دست زینب رسید آه از دل زینب بلند شد!
از شدت ضربه ها و كبودی ها و ورمها!
ادامه