یکی از مباحث داغ در محافل اعتقادی، مبحث توسل به اشخاص است که برخی از صوفیان در به کار بردن آن بینهایت افراط نمودهاند؛ حتى برخی به مرز شرک رسیدهاند و از سویی دیگر، برخی متشددین معاصر آن را مطلقا شرک و حرام میدانند؛ گروه اول افراط و گروه دوم تفریط نموده است. مسلک اعتدال همیشه بین افراط و تفریط است. در این مقالهی کوتاه، نخست به توسلهای اجماعی و اتفاقی میپردازیم، سپس به توسل اختلافی که همان توسل به مردگان باشد، مورد کنکاش قرار میدهیم.
صورتهای توسل اجماعی به شرح ذیل است:
(۱) توسل به اسمای حسنى وَصفات عُلیای اللّٰه تعالى؛
دلیل بر آن این آیه است: ﴿وَ لِلّٰهِ الأَسْمَاءُ الحُسْنَى فَادْعُوْهُ بِهَا﴾ [اعراف: ۱۸۰]؛ «و برای خداست نامهای نیک، پس او را به آن نامها بخوانید.»
در این آیهی کریمه با صیغهی امر به توسل به اسمای حسنا امر شده است و از این بوی وجوب میآید. این نوع توسل از مکملات دعاست و دعاهای قرآنی و دعاهای انبیا و ائمه کرام پر از این نوع توسل است.
توسل به اسمای پروردگار در احادیث نبوی آمده است: آنحضرت فرموده: «کسی که غم و اندوه زیاد دارد، این دعا را بخواند تا خدا همّ و حزن او را از بین برده و او را شاد بگرداند: ”اللّٰهُمَّ إنِّی عَبْدُکَ و ابْنُ عَبْدِکَ و ابْنُ أَمَتِکَ، نَاصِیَتِی بِیَدِکَ، مَاضٍ فِیَّ حُکْمُکَ، عَدْلٌ فِیَّ قَضَاءُکَ، أَسْأَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ، سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ، أَوْ عَلَّمْتَهُ أَحَداً مِنْ خَلْقِکَ، أَوْ أَنْزَلْتَهُ فِی کِتَابِکَ، أَوْ اسْتَأثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الغَیْبِ عِنْدَکَ، أَنْ تَجْعَلَ القُرْآنَ العَظِیْمَ رَبِیْعَ قَلْبِی، وَ نُوْرَ صَدْرِی، وَ جِلاءَ حُزْنِی، وَ ذِهَابَ هَمِّی“؛ إِلَّا أَذْهَبَ اللّٰهُ هَمَّهُ و حُزْنَهُ و أَبْدَلَهُ مَکَانَهُ فَرحاً.» مسند احمد (۳۷۱۲). مستدرک (۱/۵۰۹)، و قال الحاکم: هذا حدیث صحیح الإسناد و لم یخرجاه؛ و (۱/۵۱۰)، و قال: صحیح على شرط مسلم. علامه احمد شاکر و ابن تیمیه و ابن قیم میگویند: سند آن صحیح است. و نگا: مشکوه المصابیح (۲۴۵۲)، الدعوات، به حوالهی رزین؛ با اندکی اختلاف. و در یکی دیگر از دعاهای آنحضرت آمده: «یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ أَسْتَغِیْثُ.» ترمذی، الدعوات (۳۵۲۴)؛ و قال: هذا حدیث غریب.
آنحضرت شنید دعای شخصی را که میگفت: ”اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْألُکَ بِأَنِّی أَشْهَدُ أَنَّکَ أَنْتَ اللّٰهُ الَّذِی لَا إلٰهَ إلَّا أنْتَ الأَحَدُ الصَّمَدُ الَّذِی لَمْ یَلِدْ و لَمْ یُولَدْ و لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.“ پس آنحضرت فرمود: «قَدْ سَأَلَ اللّٰهَ بِاِسْمِهِ الأَعْظَم الَّذِی إِذَا سُئِلَ بِهِ أَعْطَى و إذَا دُعِیَ بِهِ أَجَابَ.» مسند احمد (۵/۳۴۹ و ۳۵۰). ابوداوود، ابواب قیام اللیل (۱۴۷۹). ترمذی، الدعوات (۳۴۷۵).
و دلیل توسل در دعا به اعمال صالحه قصهی اصحاب غار میباشد. نگا: بخاری، الأنبیاء (۳۴۶۵). مسلم، التوبه (۲۷۴۳)، ابوداوود (۳۳۸۷).
(۲) توسل به ایمان و عمل صالح؛
اللّٰه تعالى میفرماید: ﴿الَّذِیْنَ یَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا ءَامَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ﴾ [آل عمران: ۱۶]؛ «آنانکه میگویند: ای پروردگار ما! همانا ما ایمان آوردیم، پس بیامرز برای ما گناهانِ ما را و نگه دار ما را از عذاب آتش.» ﴿رَبَّنَا ءَامَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِیْنَ﴾ [آل عمران: ۵۳]؛ «ای پروردگار ما! ایمان آوردیم به آنچه فرود آوردی و از پیغمبر پیروی کردیم، پس بنویس ما را با شاهدان.»
(۳) توسل به دعا خواستن از اولیای زنده؛
اینکه از ولیّ زنده بخواهد برای او دعا کند به گشادگی رزق و شفای مرض و هدایت و توفیق و مانند آن؛ این جایز است.
(۴) توسل در دعا به محبت اولیاء زنده یا مرده:
اینکه خدا را ندا کند و به محبت پیامبر و اتباع او و به محبت اولیاء اللّٰه، توسل بجوید و بگوید: «اللّٰهُمَّ إِنّی أسْأَلُکَ بِحُبِّی لِنَبِیِّکَ و اتِّبَاعِی لَهُ وَ بِحُبِّی لِأَوْلِیَائِکَ أَنْ تُعْطِیَنِی کَذَا.» پس این جایز است؛ زیرا که بنده در این دعا به عمل صالح خود توسل میجوید. [یعنی: دوست داشتن پیامبر و اولیا از اعمال صالحه است.]
(۵) طلب دعا و طلب سفارش از مردگان:
طلب دعا و طلب سفارش از مردگان جایز نیست و ثبوتی ندارد. (إنعام الباری، مفتی محمّد تقی عثمانی: ۴/۲۱۴).
(۶) توسل به انبیا و اولیا در دعا:
این نوع توسل سه صورت دارد:
الف) توسل به این عقیده که اللّٰه تعالى به بزرگان نیروی نفع و ضرر رسانی عطا کرده است؛ در این توسل در حقیقت نام اللّٰه به طور تبرّک گرفته میشود و منظور استمداد از ولی است؛ این شرک است.
ب) توسل به این عقیده که همچنان که اللّٰه تعالى نیروی نفع و ضرر دارد، آن را به بزرگان تفویض نموده؛ این هم شرک است.
ج) توسل به بزرگان به این معنى که ”ای اللّٰه! ما این بندگان را به خاطر اعمال صالحهیشان دوست داریم، به واسطهی این محبت از شما میخواهم این دعایم را بپذیر“، این در واقع توسل به اعمال است [یعنی: الحبّ فی اللّٰهِ]؛ پس توسل به پیامبر، توسل به حبّ پیامبر است و در این اختلافی نیست. شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله توسل به حبّ پیامبر را از قویترین اسباب اجابت دعا نوشته است. البته اگر توسل به همان دو صورت ناجایز معروف و متداول باشد، از این جهت از توسل به معنای سوم هم پرهیز شود تا عقاید باطل مردم تقویت نگردد؛ بالخصوص احادیث توسل به صورت سوم دو- سه تا هستند و بیشترین ادعیهی مأثوره از این توسل خالیاند و یقیناً آن ادعیه بهترین دعاها هستند؛ لیکن اگر کسی توسل بجوید و منظورش معنای درست باشد، جایز است. (مأخوذ از إنعام الباری: ۴/۲۱۷ – ۲۱۴).
توسل گرفتن نابینا به پیامبر صلىاللهعلیهوسلم در حال حیات ایشان:
حضرت عثمان بن حنیف رضیاللهعنه میگوید: مرد کوری نزد پیامبر صلىاللهعلیهوسلم آمد و گفت: دعا کن تا خدا مرا عافیت دهد، آنحضرت فرمودند: «اگر میخواهی دعا میکنم و اگر میخواهی صبر کن که آن برای تو بهتر است.» در جواب گفت: برایم دعا کن. عثمان بن حنیف میگوید: پس آنحضرت او را دستور داد تا خوب وضو بگیرد و اینگونه دعا کند: «اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْألُکَ و أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلىاللهعلیهوسلم نَبِیِّ الرَّحْمَهِ إِنِّی تَوَجَّهْتُ بِکَ إِلَى رَبِّی فِی حَاجَتِی هٰذِهِ، لِتُقْضَى لِی. اللّٰهُمَّ فَشَفِّعْهُ فِیَّ.» ترمذی میگوید: هٰذا حدیث حسن صحیح غریب؛ کتاب الدعوات (۳۵۷۸). این حدیث در مستدرک حاکم با این الفاظ آمده: «ائتِ الْمِیْضَأَهَ فَتَوضَّأْ، ثُمَّ صَلِّ رَکْعَتَیْنِ، ثُمَّ قُلْ: اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْألُکَ و أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلىاللهعلیهوسلم نَبِیِّ الرَّحْمَهِ، یَا مُحَمَّدُ! إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِکَ إِلَى رَبِّی فَیُجلِی لِی عَنْ بَصَرِی، اللّٰهُمَّ شَفِّعْهُ فِیَّ وَ شَفِّعْنِی فِی نَفْسِی.» عثمان میگوید: «قسم به خدا ما متفرق نشده بودیم و سخن ما به درازا نکشید تا اینکه شخص وارد شد و گویا به او هیچ رنجی نبوده است.» حاکم و ذهبی این حدیث را صحیح قرار دادهاند. ابن ماجه (۱۳۸۵). ترمذی (۳۵۷۳). حاکم (۱/۵۱۹). صحیح؛ کذا فی الجامع الصغیر. (فیض القدیر: ۲/۱۳۴ (۱۵۰۸)).
علّامه شوکانی در تحفه الذاکرین بعد از نقل این حدیث گفته: طبرانی و ابن خزیمه این حدیث را صحیح قرار دادهاند. سپس شوکانی میگوید: این حدیث بر جواز وسیله گرفتن پیامبر به سوی خدای عزّوجَلّ دلالت دارد؛ البته با این اعتقاد که فاعل و عطا کننده و بازدارنده اللّٰه جلجلاله است؛ آنچه بخواهد، میشود و آنچه نخواهد، تحقق نمییابد.
توسل جستن به پیامبر صلىاللهعلیهوسلم بعد از وفات ایشان:
حضرت عثمان بن حنیف رضیاللهعنه میگوید: مردی نسبت به حاجت خود نزد حضرت عثمان بن عفان رضیاللهعنه رفت و آمد کرد، اما عثمان بن عفان رضیاللهعنه به او التفات نکرد و به حاجت او توجه ننمود، پس با عثمان بن حنیف رضیاللهعنه ملاقات کرد و شکایت به نزد او برد؛ عثمان بن حنیف خطاب به او گفت: به وضوخانه برو و وضو کن، سپس به مسجد بیا و در آن دو رکعت نماز ادا کن و سپس بگو: «اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْألُکَ و أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِنَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ صلىاللهعلیهوسلم نَبِیِّ الرَّحْمَهِ….» مجمع الزوائد (۲/۲۷۹). طبرانی میگوید: و الحدیث صحیحٌ. نگا: تکمله فتح الملهم (۵/۳۱۶ ـ ۳۱۸).
علامه آلوسی رحمه الله نوشته: وأنت تعلم أن الأدعیه المأثوره عن أهل البیت الطاهرین وغیرهم من الأئمه لیس فیها التوسل بالذات المکرمه صلىاللهعلیهوسلم . (روح المعانی: ۴/۱۷۰).
حضرت مولانا اشرفعلی تهانوی تحریر میفرماید: «توسل در دعا به مقبولانِ حق، خواه زنده باشند یا مرده، درست است … در جواز آن هیچ شبههای نیست. البته اگر عوام در این غلو بکنند، و به سبب آن باز داشته شوند، پس این ممانعت هم درست است. و لیکن این پندار در دعا با توسل، که اجابت بر خدا واجب است یا از بزرگانی که به آنها توسل جسته، امید اعانت میرود، یا اینکه اسمای آنها همچون اسمای اللّٰه تعالى است، این همه زیادت بر شریعت است.» (إمداد الفتاوى: ۴/۳۷۲٫ تکمله فتحالملهم: ۵/۳۱۹ و۳۲۰).
از مطالب بالا معلوم شد که توسل به اشخاص با شروط جایز است، نه واجب و نه سنت نبوی و در عصر صحابه و تابعین به ندرت از آن در دعا استفاده شده است. جای تعجب اینجاست که معتقدین به این نوع توسل از انواع سابق توسل که اجماعی و اتفاقیاند، استفاده نمیکنند، حال آنکه در دعاهای قرآنی و نبوی و عموم صحابه کرام بویی از این نوع توسل نیست.
* نویسنده: عبدالحکیم سیدزاده (مجلس علمی عین العلوم گشت)