کبریت های سوخته هم
روزی درخت های شادابی بودند
بچه های امروزی 10 ماه پیش
یاد ایامی که پیکان داشتیم...
سالها ماشینِ پیکان داشتیم
جمعه ها در خانه مهمان داشتیم
فحش، درگیری، بطالت، استرس
کلّشان را در صفِ نان داشتیم!
قرمه سبزی بود ماهانه ولی
املت و کوکو فراوان داشتیم
تورِ چین و نروژ و شیلی نبود
ما سفر در سطح استان داشتیم
ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سه
امتحانات فراوان داشتیم
اکثرن بودیم دنبالِ کلاس و مدرسه!
کم قراری در خیابان داشتیم!
داخلِ حمام ما یک تشت بود
در خیالِ خود ولی وان داشتیم!
پای ما در جمع؛ شلوارک نبود
ما درونِ خانه تنبان داشتیم!
آن زمان ها فقر هم بودش ولی
عمدتن یک ذره وجدان داشتیم
پولمان می ماند تا پایانِ ماه
اندکی هم بهرِ درمان داشتیم
کاش میشد بارِ دیگر مثلِ قبل
دل خوشی های فراوان داشتیم...
سالها ماشینِ پیکان داشتیم
جمعه ها در خانه مهمان داشتیم
فحش، درگیری، بطالت، استرس
کلّشان را در صفِ نان داشتیم!
قرمه سبزی بود ماهانه ولی
املت و کوکو فراوان داشتیم
تورِ چین و نروژ و شیلی نبود
ما سفر در سطح استان داشتیم
ثلث اول، ثلث دوم، ثلث سه
امتحانات فراوان داشتیم
اکثرن بودیم دنبالِ کلاس و مدرسه!
کم قراری در خیابان داشتیم!
داخلِ حمام ما یک تشت بود
در خیالِ خود ولی وان داشتیم!
پای ما در جمع؛ شلوارک نبود
ما درونِ خانه تنبان داشتیم!
آن زمان ها فقر هم بودش ولی
عمدتن یک ذره وجدان داشتیم
پولمان می ماند تا پایانِ ماه
اندکی هم بهرِ درمان داشتیم
کاش میشد بارِ دیگر مثلِ قبل
دل خوشی های فراوان داشتیم...
ادامه
سارا 10 ماه پیش
کافه طلایی 10 ماه پیش
پنجشنبه ها براى یادآوریت بهانه است
من تمام هفته را بى تو آواره ام...
حال كه براى ابد از زمین پَر كنده اى و به سوى جاودانگى ات پرواز كرده اى ،لحظه اى در خوابم بیا و بر من بگو،چگونه از اسارت زمین دست كشم و براى لحظه اى بودنت را كنارم تداعى كنم؟!
چگونه تهى شدنم از تو را كه همچون نفس در جانم بوده اى را باور كنم؟!
مسافرِ بى بازگشت من،خاكِ تو در وجود من هیچگاه سرد نشد و براى لحظه اى كوتاه در یادم فراموش نشده اى.
فاتحه میخوانم به بهانه ى آرامشِ روحت و براى قرارِ دل ناآرامم...
من تمام هفته را بى تو آواره ام...
حال كه براى ابد از زمین پَر كنده اى و به سوى جاودانگى ات پرواز كرده اى ،لحظه اى در خوابم بیا و بر من بگو،چگونه از اسارت زمین دست كشم و براى لحظه اى بودنت را كنارم تداعى كنم؟!
چگونه تهى شدنم از تو را كه همچون نفس در جانم بوده اى را باور كنم؟!
مسافرِ بى بازگشت من،خاكِ تو در وجود من هیچگاه سرد نشد و براى لحظه اى كوتاه در یادم فراموش نشده اى.
فاتحه میخوانم به بهانه ى آرامشِ روحت و براى قرارِ دل ناآرامم...
ادامه
اژدهـ ـ ـا 11 ماه پیش

اژدهـ ـ ـا 11 ماه پیش

مَردْ اگه مَردْ بآشه
بآیدْ بـلـد بآشه که چـه جـوری
اعتـمادِ خانومشو بدستـــ بیـآره
چــه جوری هوآشو دآشتــه بآشــه ...
بآیــد ایــنقد مَردْ بآشه که نـذاره خانومش
احساسِ تـنـهایـی کـنـه ...
نــذاره خانومش ، یـه لـحظَم فکرِ رفتـن بـیـفتـه ...
بـایـد ایـنقد واسه خانومش ، مرد بآشه که
خـانومش بـگه ، مرد مـن بهتـریـنـه ...
بآیدْ بـلـد بآشه که چـه جـوری
اعتـمادِ خانومشو بدستـــ بیـآره
چــه جوری هوآشو دآشتــه بآشــه ...
بآیــد ایــنقد مَردْ بآشه که نـذاره خانومش
احساسِ تـنـهایـی کـنـه ...
نــذاره خانومش ، یـه لـحظَم فکرِ رفتـن بـیـفتـه ...
بـایـد ایـنقد واسه خانومش ، مرد بآشه که
خـانومش بـگه ، مرد مـن بهتـریـنـه ...
ادامه
رضا 11 ماه پیش
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز...!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم ...
ادامه
قلبت را آرام کن..
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت...
نگاه کن به اطرافت..به خوشبختى هایت...به کسانی که میدانی دوستت دارند...به وجود هایی که برایت اهمیت دارند...
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت...
گاهی یک جای دنج انتخاب کن...
گاهی یک جای شلوغ...
آرامش را در هر دو پیدا کن...
هم درکنار شلوغی آدم ها...
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها...
دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن...
باران را بی چتر بشناس...خوشحالی را فریاد بزن...
و بدان که تو" بهترینی".
یک وقتهایی بنشین و خلوت کن با تمام سکوت هایت...
نگاه کن به اطرافت..به خوشبختى هایت...به کسانی که میدانی دوستت دارند...به وجود هایی که برایت اهمیت دارند...
و به خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت...
گاهی یک جای دنج انتخاب کن...
گاهی یک جای شلوغ...
آرامش را در هر دو پیدا کن...
هم درکنار شلوغی آدم ها...
هم درکنار پنجره ای چوبی و تنها...
دلمشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن...
باران را بی چتر بشناس...خوشحالی را فریاد بزن...
و بدان که تو" بهترینی".
ادامه
ژرفــــــــا 11 ماه پیش
پرسپولیس زندگیمه 11 ماه پیش
رضا 11 ماه پیش
دلتنگتم هنوزم میدونم که میدونی
یه وقت به روت نیاری وای که عجب غروری
یادت میاد روز اول با اون نگاه آشنات
منو اسیر خود کردی انداختی منو زیر پاهات
هنوزم دم نمیزنی اما بهم چیزی بگو
بگو چی شد بی اعتنا ردم کردی گفتی برو؟
همه میگن که عشق من یه عشق یکطرفه بوده
اما تو که خوب میدونی که اصلا اینطوری نبوده
قدیما لااقل بهم زنگ میزدی با یه شماره ی دیگه
منم که ناامید بودم ازت میدیدم یه نشونه
تو برای من مثل یه خواب بودی
که تو بیداری راحت خواب و ازم ربودی
منو کردی اسیر دستای خودت
حتی یه لحظه هم شرمنده م نبودی
بگو بعد از تو دیگه چی واسه ی قلبم موند
بعد از تو ریتم قلبم مرثیه ی نفرت خوند
اما من هنوزم میگم این عشق یکطرفه نبوده
اگه هنوز امیدی هست خواهشا برگرد به این خونه
یه وقت به روت نیاری وای که عجب غروری
یادت میاد روز اول با اون نگاه آشنات
منو اسیر خود کردی انداختی منو زیر پاهات
هنوزم دم نمیزنی اما بهم چیزی بگو
بگو چی شد بی اعتنا ردم کردی گفتی برو؟
همه میگن که عشق من یه عشق یکطرفه بوده
اما تو که خوب میدونی که اصلا اینطوری نبوده
قدیما لااقل بهم زنگ میزدی با یه شماره ی دیگه
منم که ناامید بودم ازت میدیدم یه نشونه
تو برای من مثل یه خواب بودی
که تو بیداری راحت خواب و ازم ربودی
منو کردی اسیر دستای خودت
حتی یه لحظه هم شرمنده م نبودی
بگو بعد از تو دیگه چی واسه ی قلبم موند
بعد از تو ریتم قلبم مرثیه ی نفرت خوند
اما من هنوزم میگم این عشق یکطرفه نبوده
اگه هنوز امیدی هست خواهشا برگرد به این خونه
ادامه