چون صدف گر آبرو را با گهر سودا کنیم
پیش طبع بی نیاز خویش مغبونیم ما
روح ما از پیکر خاکی است دایم در عذاب
در ضمیر خاک زندانی چو قارونیم ما
از دم تیغ است پشت تیغ بی آزارتر
هر که می گرداند از ما روی، ممنونیم ما
باعث سرسبزی باغیم در فصل خزان
در ریاض آفرینش سرو موزونیم ما