
arimahmod
، 2 ماه و 25 روز
مرد 41 ساله مجرد
ليسانس ، مدیر فروش
آلبوم تصاویر
رسانه ها
تبلیغات
عقاب 3 روز پیش
دو شیر از باغ وحشی میگریزند و هر کدام راهی را در پیش میگیرند ...
یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه میبَرَد، اما به محض آنکه بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را میخورد به دام میافتد !
ولی شیر دوم موفق میشود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر میافتد و به باغ وحش بازگردانده میشود حسابی چاق و چله است !
شیر نخست که در آتش کنجکاوی میسوخت از او پرسید : کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی ؟
شیر دوم پاسخ میدهد : توی یکی از ادارات دولتی ! هر سه روز در میان، یکی از کارمندان اداره را میخوردم و کسی هم متوجه نمیشد !
شیر نخست پرسید : پس چطور شد که گیر افتادی ؟
شیر دوم پاسخ میدهد : اشتباهاً آبدارچی را خوردم چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد و غیبت او را متوجه شدند !
یکی از شیرها به یک پارک جنگلی پناه میبَرَد، اما به محض آنکه بر اثر فشار گرسنگی رهگذری را میخورد به دام میافتد !
ولی شیر دوم موفق میشود چند ماهی در آزادی به سر ببرد و هنگامی هم که گیر میافتد و به باغ وحش بازگردانده میشود حسابی چاق و چله است !
شیر نخست که در آتش کنجکاوی میسوخت از او پرسید : کجا پنهان شده بودی که این همه مدت گیر نیفتادی ؟
شیر دوم پاسخ میدهد : توی یکی از ادارات دولتی ! هر سه روز در میان، یکی از کارمندان اداره را میخوردم و کسی هم متوجه نمیشد !
شیر نخست پرسید : پس چطور شد که گیر افتادی ؟
شیر دوم پاسخ میدهد : اشتباهاً آبدارچی را خوردم چون تنها کسی بود که کاری انجام میداد و غیبت او را متوجه شدند !
ادامه
بچه های امروزی 3 روز پیش